بابا بزرگ ومامان بزرگ
روز چهارشنبه بابابزرگ و مامان بزرگ با دائی روح الله اومدن خونمون و تا جمعه موندن چقدر خوشحال شده بوده .توی اون چند روز کلی بازی کردی و وقتی بابا جون میخواست بره به تو و داداش 2 تا جوجه داد.حسابی خوشت اومد اما یک روز بعد جوجت مرد چونکه سرماخورده بود از من و بابا هم قول یه جوجه دیگه رو گرفتی .حالا جوجه داداش که تنها شده خیلی صدا میده دلش برای دوستش تنگ شده .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی